سه روز بعد از انتخابات 22 خرداد 1388، روزنامهي واشنگتن پست در مقالهاي ادعا كرد كه براساس نتيجهي نظرسنجي موسسهي فرداي بدون ترور كه سه هفته قبل از انتخابات در ايران انجام شده بود پيروزي آقاي احمدينژاد و درصدهاي اعلام شده درواقع مورد انتظار بودند. اگر اين ادعا صحيح باشد شاهدي در جهت مخالف ادعاي كساني است كه نتيجهي انتخابات را حاصل تقلب ميدانند. اجازه دهيد به اين نظرسنجي نگاهي بيندازيم.
اين نظرسنجي از طريق تماس تلفني با شهروندان ايراني در نقاط مختلف ايران انجام شده است. از 1731 تماس موفق گرفته شده، 730 نفر حاضر به پاسخگويي به سوالات نشدهاند (درنتيجه با 1001 نفر مصاحبه شده است). اين نظرسنجي شامل سوالات مختلفي دربارهي سياست ايران، رابطه با كشورهاي خارجي، نظر مردم دربارهي دولتها و مليتهاي ديگر و .. است. در بخشي از اين نظرسنجي از مردم سوال شده است كه در انتخابات ماه آينده به چه كسي رأي ميدهند. پاسخها را در زير ميبينيد:
(نكته: جمع درصدها 0.1% بيشتر از 100% است، زيرا اعشار اضافي رند شدهاند.) همانطور كه ميبينيد درصد كساني كه مايل بودهاند به آقاي احمدينژاد رأي بدهند بسيار بيشتر از نامزدهاي ديگر است. نويسندگان مقاله نتيجه ميگيرند: نتيجهي نظرسنجي نسبتي بيش از2 به 1 براي آراء احمدينژاد به آراء موسوي نشان ميدهد كه حتي از نتيجهي اعلام شده توسط وزارت كشور نيز بالاتر است. درنتيجه دليلي براي ترديد در نتيجهي اعلام شده توسط وزارت كشور وجود ندارد.
اما دلايلي وجود دارد كه فكر كنيم اين نتيجهگيري عجولانه است. نكتهاي كه نتيجهگيري نويسندگان را مورد ترديد قرار ميدهد اين است كه ترجيح 42.5% از مصاحبهشوندگان از اين آمار قابل استنتاج نيست، زيرا يا از پاسخ دادن امتناع كردهاند (15.1%) يا گفتهاند كه نميدانند به چه كسي رأي بدهند (27.4%).
اجازه دهيد ابتدا تكليف كساني كه اصلاً رأي ندادهاند را مشخص كنيم. ميدانيم كه ميزان مشاركت روز جمعه حدود 85% بود. يعني 15% رأي ندادند. از طرفي 7.6% در اين آمار اعلام كردهاند كه به هيچيك از كانديداها رأي نخواهند داد كه بخشي از 15% مورد نظر را تأمين ميكند. باقيمانده، يعني 7.4% بايد از بقيهي پاسخدهندگان كم شود. در نبود دادههاي بيشتر ميتوان اين درصد را بطور مساوي (يعني به روش وزني) از بقيهي پاسخ دهندگان كم كنيم و سپس نتايج را باز بهنجار كنيم. نتيجهي اين محاسبات به ترتيب زير خواهد بود:
ديده ميشود كه حدود 46% از آرا نامشخص هستند، يعني نميدانيم اين 46 درصد به چه كسي رأي دادهاند. تنها حالتي كه پيروزي 63.62 درصدي احمدينژاد را امكانپذير ميسازد اين است كه از اين 46% حدود 27% به احمدينژاد رأي بدهند. يعني 58% كساني كه پاسخ مشخصي به سوال ندادهاند يا از پاسخ دادن امتناع كردهاند طرفدار احمدينژاد بودهاند. چه دليلي دارد كه طرفداران احمدينژاد تا اين حد نسبت به اعلام نظر خويش بيميل باشند؟ معمولاً دليلي كه براي اين امر وجود دارد احتمال قضاوتهاي ناخوشايند اطرافيان درمورد طرفداري از احمدينژاد است. اما اين در يك نظرسنجي بينام و نشان موضوعيت چنداني ندارد. اگرچه نميتوان دربارهي اين امر قضاوت قاطعي كرد، اما شهوداً انتظار برعكس آن ميرود، يعني كساني كه به سوال پاسخ ندادهاند به احتمال بيشتري مخالف دولت بودهاند. به عبارت ديگر مخالفين دولت دلايل بيشتري براي امتناع از پاسخ دارند تا موافقين آن. از طرفي طرفداران سه نامزد ديگر بيشتر احتمال دارد كه سه هفته قبل از رأيگيري ميان گزينهها ترديد داشته باشند (بخصوص بسياري از طرفداران آقايان موسوي و كروبي بين اين دو شك زيادي داشتند) تا كساني كه آقاي احمدينژاد را به عنوان يك گزينه مد نظر دارند. بسيار بهتر بود اگر در اين نظرسنجي از افرادي كه با "نميدانم" پاسخ دادهاند پرسيده ميشد گزينههاي احتماليشان چه كساني هستند.
بعلاوه جهتگيري بسياري از "نميدانم"ها احتمالاً ظرف همين سه هفتهي بين نظرسنجي و انتخابات تعيين شده است. زيرا در زمان انجام اين نظرسنجي برنامههاي سه نامزد ديگر چندان شناخته شده نبود و تنها نامزد شناخته شده آقاي احمدينژاد بود. بنابراين بايد به تحولات اين بين نيز توجه كرد.
منصور معدل استاد جامعهشناسي دانشگاه ميشيگان شرقي در پاسخ به نظرسنجي فرداي بدون ترور ميگويد: "چنان كه از تبليغات فشردهي انتخاباتي در ايران انتظار ميرود، اتفاقات سياسي كليدياي بين اين دادهگيري و انتخابات رخ داد. به عنوان مثال بسياري معتقد اند كه مناظرهي 13 خرداد احمدينژاد با موسوي بسيار براي رييسجمهور مخرب بود. ... رفتار عجيب [رييسجمهور در اين مناظره] در را بسوي انتقادات بسياري از طرف رقبيان وي (در داخل و خارج) نه تنها در مورد سياستهاي اقتصادياش بلكه در مورد رفتار بيثبات وي نيز باز نمود. در هفتهي آخر قبل از انتخابات بسياري از مشاهدهگران متعاقباً افزايش محبوبيت سياسي موسوي را شاهد بودند."
يكي ديگر از اتفاقات مهم در اين ميان تبليغات انتخاباتي آقاي كروبي و اعلام اسامي كابينهي ايشان بود كه انتظار ميرود طرفداران بسياري را براي ايشان به ارمغان آورده باشد.
نكتهي ديگري كه حائز اهميت است توسط نيت سيلور در مقالهاش درهمينباره ذكر شده است. وي ميگويد: "اگرچه نتيجهگيري دربارهي ترجيحات [سياسي] رأيدهندگان بلاتكليف خطرناك است، اين واقعيت كه ايرانيها در [بخشهاي ديگر] اين نظرسنجي بيشتر از ديدگاههاي اصلاحطلبانه حمايت كردهاند و نظرات عموماً سردي دربارهي عملكرد احمدينژاد داشتهاند ميتواند راهگشا باشد. براي مثال [طبق همين نظرسنجي مورد بحث]:
- 68% از پاسخدهندگان گفتهاند از همكاري ايران با ايالات متحدهي آمريكا براي پايان دادن به جنگ عراق حمايت ميكنند.
-77% از روابط تجاري معمول با ايالات متحدهي آمريكا حمايت كردهاند.
- 76% از اين كه ولي فقيه مستقيماً انتخاب شود (به جاي اين كه منصوب شود) حمايت كردهاند.
و در مورد عملكرد احمدينژاد:
- 45% گفتهاند سياستهاي احمدينژاد در كاهش بيكاري و تورم موفق بودهاند، 44% گفتهاند اينطور نبوده است.
- 28% گفتهاند احمدينژاد به قول خويش مبني بر "آوردن پول نفت بر سر سفرههاي مردم" عمل كرده است، 58% گفتهاند وي در اين كار موفق نبوده است.
ايرانيها در مسايل ديگر اصولگراتر بودهاند: آنها بشدت با توسعهي انرژي هستهاي موافق بودهاند، اگرچه در موافقت و مخالفت با سلاح هستهاي بطور مساوي تقسيم شدهاند. آنها ديدگاه نسبتاً منفياي نسبت به دولت ايالات متحده داشتهاند، اگرچه عمدتاً نسبت به خود مردم آمريكايي نظر مساعدي داشتهاند.
بااينحال، در مجموع، نظرسنجي نشان ميدهد كه ايرانيان ديدگاههاي سردي نسبت به عملكرد احمدينژاد در اقتصاد داشتهاند و از سياست خارجياي بسيار صلحجويانهتر از سياستهاي احمدينژاد حمايت ميكنند. به نظر ميرسد كه تحت اين شرايط رييسجمهور بايد براي [حفظ] آيندهي سياسي خويش مبارزه كند."
علاوه بر موارد ذكر شده توسط سيلور، جالب توجه است كه از ميان پاسخدهندگان 90% پيشرفت اقتصاد، 84% مطبوعات آزاد، و 75% رابطه و تجارت با غرب را از اولويتهاي برنامههاي يك رييسجمهور دانستهاند. البته بايد توجه كرد كه 60% نيز حمايت از حماس و حزبالله، و 49% سلاح هستهاي را جزو اولويتها دانستهاند. در پرسش ديگري از همين نظرسنجي، 52% از پاسخدهندگان گفتهاند حاضر اند در قبال به رسميت شناخته شدن و معامله با ايالات متحدهي آمريكا هر دو دولتهاي اسراييل و فلسطين را به رسميت بشناسند و 54% گفتهاند حاضر اند در قبال اين روابط حمايت ايران از نيروهاي مسلح در عراق خاتمه يابد.
نتيجهگيري: ميتوان گفت استنتاج هر نتيجهاي از نظرسنجي موسسهي فرداي بدون ترور (منتشر شده در واشنگتن پست) منوط به وجود دادههاي بيشتر در مورد 46 درصدي است كه نظر خويش را در نظرسنجي اعلام نكردهاند. پيروزي 63 درصدي احمدينژاد فقط درصورتي ممكن است كه يك اكثريت 58 درصدي اين افراد طرفدار احمدينژاد بوده باشند و نظر هيچ كس نيز در طي اين سه هفته تغيير نكرده باشد (يا تغيير نظرات در جهات مخالف اثر يكديگر را خنثي كرده باشد). البته اين امر با بقيهي قسمتهاي نظرسنجي موسسهي فرداي بدون ترور كه در آنها ايرانيان نظرات كمابيش اصلاحطلبانهاي را بيان داشتهاند نيز چندان سازگار نيست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر